تو از جوانی ام چه دانی
که دم به دم از صبر ذکر گویی
تو چه دانی که بر پس چهره ی جوانم
دلی سالخورده را پنهان دارم
تو از ناله های درونم چه دانی
که مرا به عشق فرا می خوانی
بس است. من بس کشیده ام
تو داغ های باران را بر چهره ام ندیده ای
که ... تو از جوانی ام چه دانی!!!!
هیچ کس هیچی نمی دونه ..
یعنی اصلا برای کسی مهم نیست که بدونه ..
هست ؟؟؟
موفق باشی
سلام عزیز دلم....
دلم برات تنگ شده بود گفتم بیام پیشت....
.
.
.
.
موفق باشی و جاوید
راستی یه سر بهم بزن خوشحال میشم